تندیس خلاقترین فرد سال، تعلق میگیرد به طراح این تندیس.
چه بکوشیم چه نکوشیم خسته خواهیم شد.
خلاقانه نوشتن، بندلغزی میان معنا و بیمعنایی است.
تمرکز، خشم میخواهد.
پایان رنج آگاهانه اگر به شادی برسد، ژرفترین شادیها خواهد بود.
گاهی مقابل آینه بایست و بنگر چه کلمهای میبینی.
نوشتن، تماشای زمزمهی اندیشهها است.
احترام شرط ندارد؛ همه لایق احتراماند اگر… .
هر تجربه از برطرف ساختن نیاز، تجربهای فروختنی است.
هنر، حضور میخواهد.
سقوط، یک لحظه نیست؛ یک فرآیند است.
کلمه ابزار اندیشیدن است؛ گسترش دایره واژگان یعنی گسترش ابزار تفکر.
داستان کاشتنی است؛ ایدهای میکاری و با هر بازگشتت رشدش میدهی.
اغلب چیزی را میپسندیم که میفهمیم.
هر… یک داستان است. (این جای خالی استثنا ندارد.)
درجا زدن یعنی توقف برای مبارزه با تمام ناشدنیها.
گوش دادن، تبدیل انتقاد به مشورت است.
ذهن خودش را جدی میگیرد، نیازی به دوباره کاری ما نیست.
نوع خستگی برایم مهم است؛ دوست دارم خستگیای به تن کنم که به من میآید.
برای شکستن اصول باید با آنها زیست؛ چهارچوبها از داخل میشکنند.