داستانک «آپدیت»

کلافه نشسته بود و برنامه‌های همیشه باز پدرش را می‌بست. سنی نداشت اما  تفاوت نسل بی‌داد می‌کرد.

بی‌حوصله رو به پدر کرد و گفت: «بابا حداقل آپدیت‌ها تو چک کن. ببین، یه آپدیت جدید برای مغزت اومده.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *